یکی از ضروریات دستیابی به سیاست خارجی کارآمد و مبتنی بر منافع ملی، منطقهگرایی است. در کدهای ژئوپلیتیکی قدرتهای طراز اول منطقهگرایی یک استراتژی فعال و بستری برای تعامل فزاینده با نظام جهانی تعریف شده است. تاریخ سیاست خارجی ایران نشان میدهد منطقهگرایی و الگوهای آن در دستور کار طراحان و تصمیمسازان دستگاههای سیاسی ایران از پیش تا پس از اسلام قرار نگرفته است؛ بهطوریکه از نظر تاریخی منطقهگرایی بهعنوان یک رهیافت و خطمشی در دولتهای مختلف حاکم بر ایران نادیده انگاشته شده است. غفلت از بهکارگیری رویکردها و خطمشیهای جغرافیایی تا حدی است که حتی دولتهای هخامنشی و ساسانی نیز نیازی به تعامل و منطقهگرایی با کشورهای تابعة خود احساس نمیکردند. با وجود این، جمهوری اسلامی ایران برای نیل به اهداف و منافع ژئوپلیتیکی خود ناچار از تدوین و بهکارگیری اصول و رهیافتهای منطقهگرایی است. در وضعیت فعلی، اصرار و پایبندی جمهوری اسلامی ایران به رویکرد صرف ایدئولوژیک در روابط خارجی خود تا حدی موجب غفلت از واقعیتهای پیرامونی و از دست رفتن ظرفیتهای جغرافیایی و ژئوپلیتیکی خود شده است. رهیافتهایی بهمنظور فعال کردن رویکرد
رضا مطلبی