همانطور که کلودیوس پادشاه غمگین در نوشتههای شکسپیر میگوید: «وقتی پیکان کمانها میآیند، دانه دانه نمیآیند، بلکه بهصورت انبوه و در قالب دستهها میآیند.» در حالی که قدرتهای غربی خشمگین اکنون تلاش میکنند تا تشدید تنش در خاورمیانه را متوقف کنند، این دستهها و گروههای تحت حمایت ایران هستند که نگرانی را برای آنها به ارمغان میآورند.
به گزارش دنیای اقتصاد به نقل از پولیتیکو، بیش از دهها حمله یمنیها در دریای سرخ از آستانه قدرتهای غربی عبور کرد، با این هدف که ایالات متحده و بریتانیا را به تغییر موضع دفاعی خود به اهداف و نفرات در یمن ترغیب کند.
به طور خصوصی، ایالات متحده هشدار خود را از طریق کانالهای دیپلماتیک تقویت کرده است و گرانت شاپس، وزیر دفاع بریتانیا، بهطور علنی بر این پیام تاکید کرد و گفت: «صبر غرب در حال تمام شدن است» و ایران باید به یمنیها و دستیاران منطقه ای اش بگوید که «اقدامات خود را متوقف کنند و از اینکار دست بکشند.» با وجود این، بسیار جای سوال است که آیا تهران به این توصیه توجه خواهد کرد یا خیر.
هیچ چیزی در DNA تهران وجود ندارد که حاکی از عقبنشینی آن باشد. در واقع، ایران دلایل زیادی برای پافشاری دارد، زیرا نمیتواند حماس را کنار بگذارد.
شبح گسترش جنگ در خاورمیانه برای واشنگتن و دولتهای اروپایی که درگیر مشکلات دیگری هستند، وحشتناک است. بهتر است آنها اسرائیل را تحت فشار قرار دهند تا عملیات نظامی در غزه را متوقف کند و قدرت حماس را حفظ کند. این همان چیزی است که تهران در تلاش است آن را مهندسی کند و تصمیمگیرندگان ایرانی به هر دلیلی فکر کنند این شرطبندی نتیجه خواهد داد.
اوکراین در حال تبدیل شدن به یک داستان هشداردهنده است. به نظر میرسد عزم غرب رو به زوال است و کنگره ایالات متحده در دعواهای حزبی غرق شده است و بسته کمکی مهم برای اوکراین را به تاخیر میاندازد – بستهای که اروپاییها نمیتوانند از آن استفاده کنند. بنابراین، اول صبر چه کسی به پایان میرسد – غرب یا ایران و نایبانش؟
از بین بردن حوثیها برای ایالات متحده و بریتانیا هیچ موفقیتی نخواهد بود. در سال ۲۰۱۵، پس از اینکه حوثیهای مقاوم، صنعا پایتخت یمن را کنترل کردند، عربستان سعودی فکر کرد که میتواند به سرعت آنها را با کمپین بمباران در شمال یمن منهدم کند. اما نزدیک به یک دهه بعد، ریاض در تلاش است تا خود را بیرون بکشد و آماده است از آنجا دور شود. امارات متحده عربی در جنوب کشور موفقتر بود و چکمهها را روی زمین گذاشت و شبه نظامیان محلی را در مکانهایی که حوثیها نفوذی نداشتند، آموزش داد. اما ایالات متحده و بریتانیا پیروی از مدل امارات متحده عربی را پیشنهاد نمیکنند. آنها از الگوی عربستان پیروی میکنند، البته با هدف بسیار محدودتر توقف تهدیدهای علیه ترافیک تجاری در دریای سرخ.
علاوه بر این، ایمان غربیها به کارآیی کمپینهای بمبگذاری – بهویژه بمباران نامنظم و دمدمی مزاج – قبلا ثابت شده که ناکارآمد است. کمپینهای بمباران هوایی نتوانست صدام را به خودی خود به عقب براند.
یمنیهای آزمایش شده، جنگ زده و چابک، به خوبی مجهز هستند. آنها همچنین کنترل محکمی بر قلمرو خود دارند. از مرگ و ویرانی نگران نیستند و این امر باعث میشود که آنها به ویژه در هر موضوعی سرسخت شوند و اگر آمریکا بخواهد این سرعت را ادامه دهد، ممکن است به باتلاق کشیده شود.
هر چه تعداد تلفات در غزه بیشتر شود، حماس میتواند خشم بینالمللی را بیشتر برانگیزد و خود را در مقام قربانی قرار دهد. اما اسرائیل احتمالا در دام حماس افتاده است، با افزایش تلفات و بحران انسانی رو به رشد که اکنون بر افکار منطقه به طور گستردهتر تاثیر گذاشته است. نظرسنجی اخیری که موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک انجام داد، نشان میدهد که ۹۶درصد از جهان عرب بر این باورند که کشورهای عرب اکنون باید روابط خود را با اسرائیل قطع کنند. در بریتانیا، دیوید کامرون وزیر امور خارجه، در پارلمان کشورش گفت که نگران است اسرائیل «اقداماتی را انجام دهد که ممکن است ناقض قوانین بینالمللی باشد.»